تازه های دنیای ما بر اساس خبرهایی از نویسندگان آزاد اندیش
در باره ما
با سلام به دوستان عزیز و گرامی
هدف ما از ارایه این وبلاگ ایجاد درک عمیقتری از تحولات و رویدادهاو
انعکاس حقایق بدون پرده روز دنیا میباشد .
از اینکه ما را همراهی میکنید متشکریم.
بر اساس آخرین تحقیقات و نظر سنجیهای مستند از متفکران و اقتصاد دانان و دانشمندان از تمامی ملیتهای دنیا فرو پاشی نظام سیاسی و اقتصادی و مهمتر از همه فرو پاشی و جنگ داخلی در ایا لتهای آمریکا بسیار نزدیک است و همگان شاهد وقوع وضعیتی وخیم و ملال آور در آمریکا مانند آنچه بر سر اتحاد جماهیر شوروی آمد، خواهند بود. در راستای این اخبار همگی کشورهایی که دارای وابستگی های تنگاتنگ با این کشور هستند و به نوعی زیر پرچم ایالات متحده آمریکا می باشند،شاهد مهلک ترین ضربات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بر کشور متبوعشان خواهند بود. از این رو تمامی کارشناسان بر لزوم بازنگری و تحول در نظام اقتصادی وسیاسی دنیا برای جلوگیری از سونامی انهدام آمریکا یا به اصطلاح مرگ امپراطوری بزرگ ایالات متحده آمریکا اتفاق نظر دارند.
به گزارش مفکرة الاسلام، "عامر عبدالمنعم " نویسنده مصری و سردبیر سایت "العرب نیوز " در مقالهای به بررسی اوضاع و شرایط آمریکا پرداخته و 22دلیل برای فروپاشی قریبالوقوع این امپراطوری ذکر میکند.
وی در ادامه مقاله خود با استناد به اسناد و مدارک بینالمللی ادعاهای کاخ سفید در مورد دستاوردهای خود در عراق و افغانستان را زیر سوال میبرد:
1-در گزارش شاخص فساد Corruption Perceptions Index سال 2009 از سوی سازمان شفافسازی بینالمللی واقع در برلین، افغانستان و عراق از جمله فاسدترین کشورهای جهان هستند. این گزارش 180 کشور را در برمیگیرد، که در آن عراق در رتبه 176 و افغانستان در رتبه 179 قرار دارد.
2-عراق و افغانستان از جمله خطرناکترین کشورهای جهان هستند و نبود امنیت در این دو کشور بنا بر گزارش سالانه امنیت جهانی "گلوبال بیس اندیکس " در سال 2010 که مؤسسه "اکونومیست اینتلیجنس یونیت "[موسسه اطلاعات اقتصادی] وابسته به مجله انگلیسی "اکونومیست " برآن نظارت دارد، آمده است. در این گزارش شاخص امنیت در 149 کشور جهان مورد بررسی قرار گرفته که در نتیجه آن، عراق در رتبه 149 و افغانستان در رتبه 147 قرار گرفته است.
3-در ششمین سنجش سالیانه کشورهای شکست خورده در سال 2010، افغانستان و عراق از جمله 10 کشور اول بودند. تهیه این گزارش توسط نشریه "سیاست خارجی " با همکاری مرکز "صندوق برای صلح " تهیه شده است؛ این مرکز یک مرکز پژوهشی آمریکایی میباشد که با پرداختن به درگیریهای بینالمللی به دنبال راههای اداره این درگیریها، حل آنها و علل به راه افتادن آنها میباشد. این سنجش رتبه دولتها را بنا بر درجه ضعفشان در ادای وظایف محوله به آنها تعیین میکند.
4-گزارشهای سازمان ملل به این مطلب اشاره دارد که افغانستان به بزرگترین کشور تولید کننده مواد مخدر در 10 سال اخیر تبدیل شده است.
*فروپاشی آمریکا*
شاید به دلیل عجله در پاسخ به ادعاهای مطرح شده از سوی فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا، برخی مطالب از قلم افتاده باشد، اما مسئله مهمتری که بسیاری را به بسیج شدن در پشت این جوابیه واداشته، صحبت از فروپاشی و سقوط آمریکا و نابودی رؤیای امپراطوری این کشور است. رهبری آمریکا گشوده شدن این مطلب و بحث پیرامون آن را برنمیتابد چرا که موجب رسوایی مسائلی میشود که آنها به دنبال پنهان کردن و دور نگاه داشتن آن از انظار همگان میباشند.
مسئله فروپاشی و سقوط امپراطوری آمریکا، موضوع بحث متفکرین و استراتژیستها در آمریکا و سراسر جهان و با تمامی زبانها میباشد؛ کسانی که به دنبال اطلاع از هزاران تحقیق و سند مرتبط با این موضوع هستند، کافی است در گوگل سرچ کنند تا به صدها هزار عنوان پیرامون این موضوع دست یابند.
با سرچ سریع عنوان "فروپاشی امپراطوری آمریکا " 186000 عنوان و با سرچ "سقوط امپراطوری آمریکا " 163000 عنوان و با سرچ انگلیسی " The collapse of the American empire "359000 هزار عنوان یافت میشود.
اخیرا در آمریکا، دهها کتاب پیرامون فروپاشی امپراطوری آمریکا منتشر شده که بارزترین آنها کتابهای (مرز قدرت ... پایان استثنائی آمریکا) نوشته "اندرو باسیفچ " استاد تاریخ و روابط بینالملل دانشگاه بوستن و کتاب (جنگ سه تریلیون دلاری) نوشته "ژوزف استیجلتز " برنده جایزه نوبل اقتصاد جهان در سال 2000 و "لیندا بیلمز " استاد سیاست عمومی دانشگاه هاروارد میباشد.
بنا بر پیشبینیهای اندیشمندان اقتصادی غرب، سقوط قریبالوقوع امپراطوری آمریکا و عقبنشینی از جهان، سریعتر از آنچه تصور میکنیم محقق خواهد شد و آنگونه که جورج بوش، رئیسجمهور سابق آمریکا اعلام کرد زمان آن سال 2025 نخواهد بود؛ در آن روز ملت آمریکا خواهان جدایی از نفت و جایگزینی آن با انرژی دیگری هستند، در آن روز قدرتی خارج از سلطه ایالات متحده بر خاورمیانه حکومت خواهد کرد.
در ادامه نویسنده برای اطمینان از فروپاشی قریبالوقوع امپراطوری آمریکا، شاخصهایی را در سه حیطه مورد بررسی قرار میدهد: فروپاشی اقتصادی، شکست نظامی و افول سیاسی و فرهنگی.
در این بخش، نویسنده با تکیه بر شاخصه اقتصادی، به مانند امپراطوریهای پیشین بر پایان نزدیک امپراطوری آمریکا تأکید میکند. اقتصاد یکی از عوامل سقوط امپراطوریهای گذشته بوده است. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی تفکیک و دچار فروپاشی شد، با وجود شکستش در افغانستان از لحاظ نظامی ضعیف نبود، بلکه به دلیل سایش نابودکننده اقتصاد روسیه و تراکم بدهیها دچار فروپاشی شد. همین مسئله برای امپراطوری بریطانیا، فرانسه و حتی امپراطوری عثمانی رخ داد و در اثر ناتوانی اقتصادی و کثرت بدهیها سقوط کردند.
در اینجا منظور از سقوط بازگشت آمریکا به قرون وسطی نیست، بلکه مقصود آن است که تبدیل به کشوری عادی خواهد شد که در مرزهای خود زندگی میکند؛ این کشور همچنان مانند بریطانیا، فرانسه و روسیه دولتی قوی باقی خواهد ماند، ولی طمع توسعه و استعمار آن پایان یافته و سلطه آن بر جهان پایان خواهد پذیرفت.
در مرحله دوم این بحث، نویسنده شکست طرح نظامی آمریکا و غرب در عراق و افغانستان و ناتوانی آمریکا در ورود به جنگ های جدید را مورد بررسی قرار میدهد و به دنبال اثبات این مسئله است که توان نظامی، بعد از آنکه به نهایت خود رسید، دیگر رو به ضعف نهاده و سلاحهای پیشرفته به تنهایی، پیروزی و تحقق اهداف استراتژیک را میسر نمیسازد.
در مرحله سوم نویسنده ضمن تکیه بر فروپاشی سیاسی و اخلاقی آمریکا و غرب با نگاهی جامع، به آینده جهان پس از فروپاشی آمریکا و جایگاه مسلمانان در نظام نوین جهان میپردازد.
*شاخصهای اقتصادی فروپاشی قریبالوقوع آمریکا*
در میدان گاوبازی، مبارزی که بنیهاش ضعیف باشد قادر نیست در ابتدا بر گاو عظیمالجثة پیروز شود و اگر در مقابل این گاو بایستد بدون شک کشته خواهد شد، اما خونریزی مستمر ناشی از تیرهای کوچک، این گاو با شاخهای بلندش را وادار میکند تا در پایان مبارزه بر زمین بیفتد.
آنچه برای آمریکا رخ داد این بود که درگیر جنگهای سریع شده و در کمترین زمان بر دشمنانی که ضعف در ایشان رخنه کرده، پیروز میشد. این مسئله در دو جنگ جهانی رخ داد؛ جنگهایی رخ داد و عملیاتهای نظامی به راه افتاد. این جنگها تأثیری بر قدرت اقتصادی ایالات متحده نداشت چرا که در کوتاه مدت به پایان میرسید و از دیگر سو بودجههای مازاد آمریکا این توان نظامی را پشتیبانی میکرد.
مسئله جدیدی که در جنگهای اخیر برای آمریکا رخ داد، این بود که با واکنشهای غیر منتظره و مقاومتی روبرو شد که این کشور را در مقابل دوستان غربیاش تحقیر کرده و هیبت آن را در هم شکست. ملت افغانستان و عراق تسلیم نشدند و آمریکا و غرب در هر دو جنگ شکست خوردند؛ دولت بوش اقتصاد آمریکا را در جنگ فرسایشی وارد کرد؛ قرض، بدهی و فشار بر بودجه بالا گرفت و با طولانی شدن جنگ اقتصاد آمریکا دچار تزلزل شد و ناگهان قلعه بر سر بوش خراب شد تا جائیکه مجبور شد با ذلت و خواری از منصب ریاست خارج شود.
ملت آمریکا که در ابتدا از جنگ حمایت کرد، به رهبر خود پشت کرده و دور شد و اوباما را بعنوان نخستین رئیس جمهور سیاه پوست کشور انتخاب کردند تا شاید ارتش را از خارج به عقب کشانده و فروپاشی را متوقف سازد؛ اما اوباما پس از ویرانی و از دست رفتن فرصت بر سر کار آمد.
دیگر رئیس جمهور جدید جز طمع در دور بعدی ریاستجمهوری خود قادر به انجام کاری نبود، لذا برای نزدیک شدن به فقرا اقدام به درمان، استخدام و معافیت ایشان از مالیات نمود، هرچند این مسئله باعث افزایش کسری بودجه آمریکا شد.
کسانی که اوضاع اقتصادی آمریکا را دنبال میکنند، درمییابند که بازیابی سلامت آمریکا تنها یک سراب و خواب پریشان است و این کشور بسیار بسیار به ورشکستگی نزدیک شده و فروپاشی آن خیلی سریعتر از چیزی است که تصور میکنیم و ما ناگاه به مانند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خود را در برابر سقوط ناگهانی ایالات متحده خواهیم یافت.
با پیگیری تغییر اوضاع اقتصادی و مطلع شدن از پیشبینیهای تحلیلگران جهانی و آمریکایی میتوان 22 دلیل بر فروپاشی قریبالوقوع ایالات متحده آمریکا در نظر گرفت از جمله:
1-افزایش بیسابقه کسری بودجه: دفتر بودجه کنگره آمریکا اعلام کرد میزان کسری بودجه در سال 2010 به 1.342 تریلیون دلار رسیده و کنگره انتظار دارد این کسری در سال 2011 به 1.066 تریلیون دلار برسد. کسری بودجهای که کاخ سفید در فوریه گذشته اعلام کرد چیزی در حد 8.53 تریلیون دلار در طول 10 سال بوده است، اما دیوان بودجه اعلام کرد که میزان این کسری به 9.75 تریلیون دلار افزایش یافته است. کارشناسان انتظار دارند بودجه سال 2011 سبب کسری 10 تریلیون دلاری طی 10 سال اخیر شود.
2-افزایش کسری شاخص بازرگانی به دلیل افزایش واردات از خارج و بازگشت صادرات آمریکایی: گزارش وزارت بازرگانی ایالات متحده حاکی است که میزان این کمبود در سال 2009 به 375 میلیارد دلار رسید و این میزان امسال کاهش نیافته و در طول 6 ماه نخست سال جاری به 334.9 میلیارد دلار رسیده است. به گفته وزارت بازرگانی خارجی آمریکا، کسری شاخص تجاری آمریکا در آگوست 2010، 8.8% رشد داشت یعنی از 42.6 میلیارد دلار در ژولای به 46.4 میلیارد دلار در آگوست 2010 افزایش یافت.
چین در صدر کشورهایی قرار دارد که در مقایسه با ایالات متحده، میزان تجارت به نفع این کشور متمایل است. کسری شاخص تجاری آمریکا با این کشور به عنوان نمونه از 2/20 میلیارد دلار در آگوست سال گذشته به 28 میلیارد دلار در ماه مشابه امسال رسیده است.
3-بنا به گزارش وزارت خزانهداری آمریکا در ژوئن، میزان بدهکاریهای عمومی آمریکا طی 10 سال گذشته با افزایش 58% ، از 5.647 تریلیون دلار در سال 2000 به 13 تریلیون دلار در سال 2010 رسید، یعنی چیزی حدود 93% تولید ناخالص داخلی این کشور. انتظار میرود این میزان در سال 2015، به 19.7تریلیون دلار برسد یعنی 102.6% تولید ناخالص داخلی، در نتیجه ایالات متحده چارهای جز ورشکستگی ندارد.
بنا بر گزارش مارس گذشته گروه اقتصادی شبکه "CNN "، این آمار و ارقام رسمی، شامل بندهای مخفی که حجم این بدهیها را به ارقام نجومی میرساند، نمیباشد؛ از جمله آنها ضرر و زیانهای شرکتهای ورشکسته است که دولت آمریکا آنها را اداره میکند و نیز خسارتهای کاهش مالیات. کارشناسان بر این مطلب تأکید دارند که میزان بدهیهای آمریکا که هر روز 1.4 میلیارد دلار و هر دقیقه حدود یک میلیون دلار افزایش مییابد، به مانند یک بمب ساعتی است که ممکن است هر لحظه منفجر شود.
4-چین به تنهایی با در دست داشتن حدود یک تریلیون دلار از اسناد خزانه و اوراق بدهیهای آمریکا، هر زمان که بخواهد از این اسناد خلاص شود، قادر است اقتصاد آمریکا را از پا بیندازد.
5-گزارش کمیته مشترک اقتصادی وابسته به کنگره آمریکا اعلام کرد که هزینههای دو جنگ طی سالهای 2002 و 2008، بر خلاف برآورد 50 تا 60 میلیارد دلاری دولت بوش به حدود 1.6 تریلیون دلار رسید. در آینده نیز هزینههای اقتصادی به مراتب بیشتر از این خواهد بود، چرا که بنا بر پیشبینیها هزینه این دو جنگ در فاصله سالهای 2003 و 2017، به 3.5 تریلیون دلار خواهد رسید؛ به عبارتی هر خانوار معمولی آمریکایی متحمل هزینهای حدود 46400 دلار خواهد شد.
6-افزایش هزینه جنگ عراق و افغانستان به 6.4 تریلیون دلار: این مطلب را "ژوزف استیگلیتز " اقتصاددان و برنده جایزه نوبل به همراه "لیندا بیلمز " استاد دانشگاه هاروارد، نویسندگان کتاب "جنگ 3 تریلیون دلاری "، با در نظر گرفتن هزینههای نگهداری سربازان زخمی و سالم اعلام کردهاند. این دو نفر بعد از دو سال و به دنبال آمار جدید اتحادیه کهنه سربازان، ارقام منتشر شده در کتابهای خود را اصلاح کردند.
7-از حقایق ثبت شده در کنگره، آن است که جنگ برای آمریکا ماهیانه 80 میلیارد دلار هزینه دارد و از طرفی هزینه اعزام سربازان به منطقه به 2.5 میلیارد دلار رسیده است. هزینه پرتاب بمبها و موشکها حدود 10 تا 15 هزار دلار در ساعت است و هزینه راهاندازی هر یک ناو هواپیمابر، روزانه 3 میلیون دلار است.
8- افزایش بودجه دفاعی طی 10 سال اخیر فشار زیادی را بر بودجه عمومی ایالات متحده تحمیل نموده است. بودجه تخصیص یافته از سوی پنتاگون در سال 2001، 432 میلیارد دلار بوده که در سال 2008، این میزان به 696.3 میلیارد دلار و در سال 2011 به 720 میلیارد دلار رسیده است.
9- وزارت بازرگانی آمریکا بر خلاف وعدههای داده شده از سوی دولت، بر کاهش رشد تولید ناخالص داخلی و کاهش تقاضای محصولات غیر دفاعی آمریکا در بازار جهانی تأکید دارد که این مسئله کشور را به سمت ورشکستگی پیش میبرد.
10- نوسان بازار سهام آمریکا، عدم اعتماد به این بازار و نیز فرار سرمایهگذاریهای خارجی از این کشور: عدم اعتماد بینالمللی به بازارهای مالی آمریکا و فرار سرمایهگذاریهای خارجی، موجب ایجاد بحران در اعتبار آمریکا شده است.
11- تعطیلی دهها هزار کارخانه و شرکت آمریکایی و اخراج کارگران آنها: بر اساس آمارهای ورشکستگی بکار رفته از سوی وکلا و بانکها، در ژانویه 2010، 6502 شرکت به موجب قوانین ورشکستگی تقاضای حمایت از بدهکاران نمودند در حالیکه این آمار در می 2009، 6055 شرکت بوده است.
12- ورشکستگی بیش از 150 بانک آمریکایی که همچنان 500 بانک دیگر در آستانه ورشکستگی هستند؛ سقوط بانکها موجب میشود که کشور در تمامی زمینههای اقتصادی به طور کامل فلج شود.
13- کاهش ارزش دلار در برابر سایر پولهای رایج: ارزش دلار در برابر یورو و یوان چین به کمترین میزان ممکن رسیده است. این کاهش مستمر قیمت دلار اعتماد در سرمایهگذاری، به ویژه بر روی اسناد دولت آمریکا و بازار پولی این کشور را از بین میبرد.
14- روی آوردن سرمایهگذاران به خرید طلا به جای سرمایهگذاری بر روی دلار: چرا که طلا منبعی ارزشمند میباشد، در حالیکه دلار ارزش جهانی خود را از دست داده است؛ این مسألهای است که موجب افزایش قابل توجه قیمت طلا شده است.
15- در لیست نیوزویک در مورد بهترین کشورها در جهان، آمریکا از رتبه نخست میان 100 کشور جهان در سال 2000 به رتبه 11 در سال 2010، نزول کرده است.
*به سوی فقر*
16- طی نیم قرن، میانیگن فقر در آمریکا به بالاترین سطح خود رسیده است، به گونهای که تعداد فقرا در سال گذشته 43.6 میلیون تن از شهروندان آمریکایی بوده است. مرکز آمار ایالات متحده تأکید کرد میانگین فقر از چیزی حدود 13.2% در سال 2008 به 14.6% در سال 2009 رسیده که از آغاز آمارگیری فقرا در سال 1959، بالاترین سطح آن میباشد.
17- شمار شهروندان محروم از بهداشت از 46.3 میلیون در سال 2008 به 50.7 میلیون در سال 2009 افزایش یافته، یعنی چیزی حدود 16.7% کل شهروندان ایالات متحده.
18- در حال حاضر 10 میلیون آمریکایی از بیمه بیکاری استفاده میکنند و این چیزی حدود 4 برابر این تعداد در سال 2007 میباشد.
19- بیش از 41 میلیون آمریکایی از کوپن غذا استفاده میکنند که طی دسامبر 2007 تا ژوئن 2010، شمار آمریکاییهایی که به برنامه کوپن غذا اضافه شدهاند 55% افزایش داشته است.
20- بنا بر گزارش گروه مسئول از جانب سنای آمریکا وابسته به برنامه وزارت بازرگانی، بیش از 6 میلیون خانواده آمریکایی به مدت 60 روز یا بیشتر از پرداخت اقساط خود عقب ماندهاند.
21- میزان بیکاری در ایالات متحده به دلیل کاهش میانگین رشد و تعطیلی بیشتر کارخانهها و انتقال برخی کارخانهها به کشورهای آسیایی و نیز انبوه جنسهای ارزان چینی در بازار آمریکا، افزایش یافته است. میزان بیکاری در سال 2000، 3.9% بوده است. وزارت کار آمریکا اعلام کرد میانگین بیکاری به 9.6% افزایش داشته است. در حال حاضر مجموع تعداد بیکاران در ایالات متحده حدود 15 میلیون کارگر است که 6.2 میلیون نفر از آنان در بیکاری طولانی (بیشتر از 26 هفته) به سر میبرند، یعنی بیش از 40% بیکاران مدتی بیش از 6 ماه را در جستجوی کار میگذرانند، در حالیکه 21% ایشان مدتی بیش از یک سال را در بیکاری به سر میبرند.
22- کاهش میزان تحصیل در آمریکا بویژه در زمینه آموزش عالی: اوباما در این راستا اعلام کرد: تعداد محصلین در این سطح از آموزش از میان شهروندان ما به سخنی 50% است، این در حالی است که شمار افرادی که در دوره دبیرستان ترک تحصیل میکنند بالاترین میزان در میان کشورهای صنعتی میباشد و همزمان نیمی از دانشجویانی که تحصیلات دانشگاهی خود را آغاز میکنند، آن را به پایان نمیرسانند.
اینها بارزترین شاخصهایی بود که نشان میدهد ایالات متحده با سرعت به سمت فروپاشی به پیش میرود؛ نویسنده در پایان به هشداری اشاره میکند که "نیل فرگوسن "، کارشناس اقتصادی آمریکا، استاد دانشگاه هاروارد، نویسنده مقالات هفتگی مشهور در روزنامه لس آنجلس تایمز و صاحب کتاب "امپراطوری- صعود و نابودی سیستم جهانی بریطانیا و درسهایی برای قدرتهای جهانی " آن را مطرح کرده و آن این است که امپراطوری آمریکا طی دو سال آینده به صورت غیرمنتظرهای فروپاشی خواهد کرد.
آمریکا سقوط خواهد کرد همانگونه که امپراطوریهای دیگر سقوط کردند، صفحه این امپراطوری نیز در هم پیچیده خواهد شد و دیگر ستونی برای آن باقی نخواهد ماند و به خاطر جنایتهای ضد بشری این امپراطوری کسی بر آن نخواهد گریست.